۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

جامعه ی تک صدا .. جامعه ی بدون صدا ... جامعه ی پر سر و صدا!

خدمتتان عارضم ، همانطور که می دانید یک شاعری چند وقت قبل در یک شعری سروده: آنچه می ماند فقط صدا هست! (نقل به مضمون!)
البته او نگفته این را از کجا فهمیده و فقط همین یک جمله را گفته و رفته! ... اصولا شاعران هم مثل حاکمان ، راجع به حرفهایشان خیلی توضیح نمی دهند. و فقط یک جمله می گویند و می روند! ... و این خیلی توضیح ندادن وجه ممیزه و فصل مشخصه ی حرفهای حکیمانه و شاعرانه است!
این وسط ولی نکته ای وجود دارد!
و آن اینکه ، اصولا شاعران هم مثل حاکمان، حرفهایی می زنند که غالبا حرفهای ساده ، بدیهی و مسلمی ست که همه آنرا می دانند! .. به همین دلیل کسی (مردم عادی مثل ما!) آن حرفها را نمی زند! اما شاعران و حاکمان چون به غیر از حرف زدن کار دیگری بلد نیستند آن حرفها را می زنند و مثلا می گویند: پرنده مردنی ست! (که خب حرف درستی ست!) بعد می گویند: پرواز را بخاطر بسپار! ... یعنی اول یک چیز مسلمی را می گویند بعد به استناد آن به شما فرمان می دهند که کاری را انجام دهید! ... و دیگر نمی گویند چرا؟ و یا اصلا چه ربطی دارد؟ ... و به ما چه؟؟ .. و از این قبیل شبه افکنی ها (که حاکمان می گویند کار خیلی بدی ست!)
نکته ی دیگری که می شود مطرح کرد ، این است که : از این حرفها زیاد می شود زد و مثلا در ادامه ی این پرنده مردنی ست می شود گفت: چرنده هم مردنی است! ... پس علف را بخاطر بسپار! ... یا برنده مردنی ست ، جام جهانی را بخاطر بسپار! و ... الی غیر النهایه....

اما در شعر یا حرف حکیمانه، یک حرفهایی هم هست که کسی آنها را نمی داند! ... و اصولا هیچوقت نمی شود پی برد که چنین حرفهایی درست است یا نه!! ... به همین خاطر شاعران و حاکمان چون کسی نمی تواند ثابت کند ، که حرفی که می زنند درست است یا غلط ، آن حرفها را می زنند. مثل همین جمله ی : تنها صداست که می ماند! ... که اصلا معلوم نیست که درست باشد! و قابل اثبات هم نیست که حرف غلطی ست! .... البته ناگفته نماند که در مورد این جمله ی خاص ، مفسران و منتقدان یک عالمه توضیح داده اند و مثلا گفته اند: اینکه شاعر گفته: تنها صداست که می ماند ، منظورش این نبوده که فقط صدا هست که می ماند و بس! .. بلکه با حرفش می خواسته بگوید که صدا یک چیز مهمی ست! و همینجور الکی نیست! ... پس هر صدایی را از خودت خارج نکن! چون اگر بکنی همه آن صدا را می شنوند! ... و ممکن است بخاطر آن صدا ، آبرویت برود! ... و مطمئن باش که ملت کر نیستند! و گوششان به این است ببینند، چه می گویی! .. پس اگر حرف درست و حسابی برای گفتن نداری لال شو و هیچ چیز نگو! ... چون وقتی حرف را زدی ، دیگر زده ای و رفته است پی کارش! ... و بعدش نمی توانی زیرش بزنی و بگویی من نگفتم! ...

به همین دلیل ما هم عجالتا" لال می شویم و مطلب را درز می گیریم تا ببینیم بعد چه می شود!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

:suicide:

ص.ک گفت...

خب پس برگشتید تا کی اینجا هم فیلتر شود خدا میداند
آن شاعره بیچاره رو چه کار داری ولش کن بزار شعرشو بگه